ملاباسم کربلایی ( عذبنی درب الشام ) به همراه ترجمه فارسی


Imageنوحه بسیار زیبای ملاباسم کربلایی ( عذبنی درب الشام ) به معنی راه شام عذابم داد به همراه متن عربی و ترجمه فارسی توسط سایت ذاکرین را می توانید از طریق ادامه مطلب به صورت صوتی دریافت کنید.
 


 


دریافت فایل


 متن عربی به همراه ترجمه فارسی درادامه مطلب


( مَر عَلینه )< بر ما گذشت >
صفت گاع المصایب مَرعلینَه آخر زمین بلا ها برای ما ماند
اشلون انهار بالطف مَرعلینهچه روزی در کربلا بر ما گذشت
على اجسوم الغوالب مُرعَلینهیه سری ما را بر پیکر شهدا ببر
لگاها اجسوم صرعى اعلى الوطیةآن ها را پیکر هایی مقتول بر خاک ها پیدا کرد


( مُر بَأهَلنه )< سری به خانواده بزن >

یا خی چاس النوایب مُر بَأهلنهای برادر . چه کاس بلاهایی بر خانواده مون گذشت
او من کل صوب شامت مُر بَأهلنهاز هر سو شامتی بر خانواده مون گذشت
یا حادی الضعن بالله مُر بَأهَلنهای ساربان تو را به خدا مارا سری بر اجساد ببر
انتوادع گبل لا نطلع سبیةخداحافظی کنیم قبل از اینکه به اسارت برویم




عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – آه ای زمانم

یا زمن من عندک سبب کل بلوای - من زغری واتگابلت بالظیم اویایای زمان سبب همه بلاهایم تویی – از کوچکیم با بلاها با من روبرو شدی
واجفونی ذبلت من کثر دمع ابچای - لمن وگع چافل اضعونی الوفایاز گریه هایم پلک هایم پژمرده شد - از وقتی سرپرست سفرم آن با وفا افتاد
عالنهر گلبی طاح - والأمل منی راحبر آن رود دلم افتاد – و امید به برگشتنش از من رفت
اوکل الأمانی - آه یا زمانیو همه امید هایم – آه ای زمانم


عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

جمر الغضى ابوسط الگلب حسراتی - صبن دمة من الفرک راحاتیحسرت هایم مانند ذغال آتشی در وسط قلبم – از فراق چشمانم  خون میریزد
فوگ الوجن خلن أثر دمعاتی - ابکل اللیالی أتگلب ابحسباتیاشک هایم بر روی صورتم اثر گذاشته – در همه شبها با حساب هایم می غلطم
بالطف عفت هالروح - یم الأجساد اتنوحدر کربلا این روح را رها کردم – نزد اجساد گریه و زاری می کند
والهم ولانی - آه یا زمانیو غصه مرا فرا گرفته – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم


من أمی کسروا ضلع من عندی اضلوع - وشگد صبر عندک یا گلبی المفجوع از مادرم پهلویی شکستنند اما از من پهلوها شکستنند – و چقدر صبر داری ای دل غم دیده
فوگ الرمح راس الحسین المگطوع - وعلى الهزل مچتوفة الأطفال اتلوعبالایه نیزه . سر حسین بریده – و بر ناقه ها با دست بسته بچه ها حال خوشی ندارند
أتفگد المضعون - لو سکت إلیبچونسراغ بچه ها را می گیرم – یا گریه کنندگان را ساکت می کنم
غدرک سبانی - آه یا زمانینامردی تو باعث اسارتم شد – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

شاب الگلب من الهضم گبل الراس - أتفگد الطفل إلیطیح او ینداسقلبم از بلاها قبل از سرم پیر شد – سراغ بچه ای که می افتد یا زیر پا می افتد را می گیرم
یو أستر العیلة من اعیون الناس - او من ضربوا امتونی صحت یا عباسیا خانواده را از چشمان مردم می پوشانم – و وقتی مرا تازیانه می زنند فریاد می زنم یا عباس
یلی جبتنی اویاک - هضمونی خویة اعداکای تویی که مرا با خود آوردی – دشمنانت مرا اذیت کردند
ابشدة ترانی - آه یا زمانیمرا در بلا می بینی – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم


من گطعوا اچفوفک یا راعی الغیرة - فوگ الهزل من دیرة رحت إلدیرة وقتی که دستانت را بریدنند ای غیور – بر رویه ناقه ها از دیار به دیار دیگری رفتم
شحچیلک او أمری صعب تفسیره - تنشدنی عنک هند طحت ابحیرةچه بگویم برات که شرح حالم سخته  – هنده درباره تو سوال می کند و من در حیرت ماندم
منی ترید اجواب - وآنه ابدمع سچاباز من جواب می خواهد – و من با اشک های جاری
ما أدری اشدهانی - آه یا زمانینمی دونم چی به سر من آمد – اه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – آه ای زمانم

من عگب خدری او عزتی او ذیچ الدار - لنی ابخرابة گاعدة او بین أشراراز بعد سرپرستم و عزتم و آن خانه – در خرابه ای نشسته ام ودر بین دشمن ها
والصوب المدینة اتوجهت بالأنظار - یا جدی گوم أنظر یا طه المختارچشم ها به طرفه مدینه متوجه شد – ای جدم بلند شو ببین ای طه مختار
بس حرم والأطفال - یا الهادی وابیا حالفقط زن و بچه ها – ای هادی و در چه حالتی
محد رعانی - آه یا زمانیهیچ کس مراعاتم نکرد – اه ای زمانم




عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

امضیت أربعین امن اللیالی یا حسین - ما بین لوعة گلبی ودموع العیندهل شب از اربعین گذراندم ای حسین – بین دل شورگی و اشک چشم ها
من شبلک أنشدک خویه عن گبرک وین - او عن گبر أخوک او رایته والچفینبرادرم ، سراغ قبرت را از فرزندت میگیرم – و همچنین از قبر برادرت و پرچمش و دستانش
من الیسر ردیت - ولگبرک اتعنیتاز اسارت برگشتم – وبه قبرت آمدم
وإشتد حنانی - آه یا زمانیو حنانم زیاد شد – آه ای زمانم



عذبنی درب الشام - ما طبگ جفنی او نامراه شام مرا عذاب داد – چشمانم بسته نشد ونخوابید
سهمک رمانی - آه یا زمانی تیرت به من اصابت کرد – اه ای زمانم

ترجمه : حسین عباسی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد